سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را دیدند با جامه‏اى کهنه و پینه زده . سبب پرسیدند فرمود : ] دل را خاشع کن و نفس را خوار ، و مؤمنان بدان اقتدا کنند در کردار . همانا دنیا و آخرت دو دشمنند نافراهم ، و دو راهند مخالف هم . آن که دنیا را دوست داشت و مهر آن را در دل کاشت ، آخرت را نه پسندید و دشمن انگاشت ، و دنیا و آخرت چون خاور و باختر است و آن که میان آن دو رود چون به یکى نزدیک گردد از دیگرى دور شود . و چون دو زنند در نکاح یکى شوى که ناسازگارند و در گفتگوى . [نهج البلاغه]
بهار نور اندیشان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تاریخ تفسیر

تاریخ تفسیر

بهاء الدین خرمشاهی

مراحل تکوین و تدوین تفسیر

یکى از موضوعات مطرح شده در تاریخ تفسیر, بحث مراحل تکوین آن است . آنچه در زیر مى آید نظر محمدحسین ذهبى است در این باره که در کتاب تفسیر و مفسرون ایشان آمده است :

ایشان مراحل تکوین و تدوین تفسیر را پنج مرحله مى داند:

1- مرحلهء اول که صرفاً نقل روایت بوده و چنانکه گفتیم جدا از علم حدیث نبوده , اما هنوز تدوین نشده بوده است . در این مرحله روایات تفسیرى صحابه از قول پیامبر (ص ) و یا از قول یکدیگر نقل مى شد و تابعین نیز ازصحابه یا از یکدیگر نقل مى کرده اند. و رونق این مرحله حداکثر تا پایان قرن اول هجرى است .

2- مرحلهء دوم از ابتداى تدوین رسمى حدیث است (یعنى از آغاز قرن دوم ). با تدوین و تبویب احادیث ,تفسیر بابى از ابواب آنها بوده و هنوز قرآن به صورتى که بعدها سوره به سوره و آیه به آیه از آغاز تا انجام تفسیرمى شود, تفسیر نشده بوده است . شاید بتوان گفت این مرحله تا اواسط قرن سوم ادامه داشته است .

3- مرحلهء سوم مرحله اى است که تفسیر از حدیث جدا مى شود و علمى مستقل مى گردد و تفاسیر جامعى که به تمامى قرآن مى پردازد, تألیف مى شود. ابن ماجه (م 273ق ) و ابن جریر طبرى (م 310ق ) و ابوبکر بن منذر نیشابورى (م 318ق ) و ابن ابى حانم (م 327ق ) و ابواللیث نصربن محمد سمرقندى (م 375ق ) وعده اى دیگر این استقلال تفسیر را تحقق بخشیده اند.

4- مرحلهء چهارم از حدود تفسیر مأثور (تفسیرى که متکى بر اثر یا حدیث است ) فرا مى گذرد, و اگر هم حدیثى ذکر شود غالباً سلسلهء راویانش حذف مى شود مفسران , احادیث تفسیرى را بى آنکه به حدیث بودنش اشاره کنند, مانند اقوال عادى مفسران سلف مى گیرند; و بویژه اسرائیلیان و نصرانیات را با تفسیر مى آمیزد ودشواریهاى بسیارى بر مى انگیزد. و تشتت آراء و اختلاف اقوال در تفاسیر بالا مى گیرد, چنانچه فى المثل درتفسیر <مغضوب علیهم > و <الضالین > که طبق احادیثى صحیح که از خود پیامبر (ص ) و صحابه و تابعین نقل شده , مراد از آنها یهود و نصارى است , دهها قول مختلف و نامربوط نقل مى کنند.

5- مرحلهء پنجم گسترده ترین دورهء تاریخ تفسیر است که از عصر عباسى تا امروز ادامه دارد, و مشخصهء آن آمیزش تفسیر عقلى (= درایى ) به تفسیر نقلى (= روایى یا اثرى یا مأثور) است که خود انواع گوناگونى دارد. تنوع علوم و مذاهب و مشارب فکرى و فلسفى و عرفانى و کلامى و علمى به حوزهء تفسیر نیز کشانده مى شود وعالمان و ماهران هر فن از نظر گاه علم و فن خویش تفسیر مى نویسند چنانکه مثلاً نحویان بیشتر به مسائل نحو واعراب قرآن مى پردازند: از جمله : زجاح (ابراهیم بن السر, 241ـ 311قمرى ) در معانى القرآن یا واحدى (على بن احمد, م 468ق ) در تفسیر بسیط و یا ابوحیان نحوى (محمد بن یوسف , 654ـ 745قمرى ) در تفسیرالبحرالمحیط ; و صاحبان علوم عقلى , تفسیر را با نقد و نقل آراء حکمى و فلسفى مى انبارند چنانکه فخر رازى (محمد بن عمر, 544ـ 606قمرى ) در مفاتیح الغیب و فقها بیشتر به تقریر ادلهء فقهیه و رد بر مخالفان مذهب خویش مى پردازند همچون جصاص (احمد بن على , 305ـ 370قمرى ) د راحکام القرآن و قرطبى (محمد بن احمد, م 671قمرى ) در الجامع لاحکام القرآن که بیست مجلد است و ابن العربى (محمد بن عبدالله , 468ـ543قمرى ) در احکام القرآن .

نیز مفسرانى بوده اند که تفسیر تاریخ نگرانه و تاریخ نگارانه نوشته اند از جمله : ثعلبى (احمد بن محمد,متوفاى 427قمرى ) در الکشف و البیان فى تفسیر القرآن و خازن (على بن محمد, 678ـ 741قمرى ) در تفسیرلباب التأویل فى معانى التنزیل .

گاه نیز طرفداران مذهب کلامى و عرفانى خاص (البته به قول ذهبى اهل بدع ) تفاسیرشان را از آرا و اقوال کلامى یا عرفانى خویش آکنده اند نظیر زمخشرى (محمود بن عمر, 467ـ 538قمرى ) در کشاف و ابن العربى (محمد بن على , 570ـ 638قمرى ) که نباید با ابن العربى فقیه سابق الذکر صاحب احکام القرآن اشتباهش کرد)در تفسیر که منسوب به اوست و ابوعبدالرحمن سلمى (محمد بن حسین , 325ـ 412قمرى ) در حقائق التفسیر (التفسیر والمفسرون ذهبى , 140ـ 148.

(مراحل تکوین و تدوین تفسیر نزد شیعهء امامیه و از نظر آنان با آنچه ذهبى مى گوید, فرق دارد شادروان علامه طباطبایى مى نویسد که شیعه <براى اقوال صحابه و تابعین , مانند سایر مسلمین هیچگونه حجیتى قائل نیست ,مگر از راه روایت از پیغمبر اکرم (ص )... و به نص خبر متواتر ثقلین , قول عترت و اهل بیت را تالى قول پیغمبراکرم (ص ) و مانند آن حجت مى داند...> به نظر ایشان , مفسران شیعه به سه طبقهء بزرگ تقسیم مى شوند. 1طبقه اول : (بعضى از صحابهء پیامبر و) اصحاب ائمه , مانند رزاره و محمد بن مسلم (از فقهاى شیعه و از اصحاب امام پنجم و امام ششم ) و معروف و جریر (از اصحاب امام ششم ). 2 طبقه دوم : اهل نخستین تألیفات در حوزه شیعه و کسانى چون فرات بن ابراهیم و ابوحمزهء ثمالى و عیاشى , و على بن ابراهیم قمى و نعمانى , نظر به اینکه زمان دسترسى به ائمهء اهل بیت (ع ) طولانى بود و تقریباً سیصد سال ادامه داشت , طبعاً این دو طبقه ترتب زمانى نداشته و متداخل بودند 3 طبقهء سوم : طبقهء ارباب علوم مختلف اند مانند سید رضى (در حقائق التأویل )و سید مرتضى (در امالى که مجالس تفسیرى بسیارى دارد) و شیخ طوسى و شیخ طبرسى , (و ابوالفتوح رازى ),تا ملاصدرا و فیض کاشانى و سید هاشم بحرانى و حویزى تا برسید به معاصران (قرآن در اسلام ص 81ـ 85.

قرآن پژوهی، صفحه 137 تا 150

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین شفیعی زاده ( چهارشنبه 84/12/24 :: ساعت 6:14 عصر )
»» قرآن

تاریخچهء ترجمهء قرآن و انگیزهء نخستین

پروین بهار زاده

شواهد تاریخى حاکى از این است که ترجمهء قرآن مجید در زمان حیات رسول اکرم (ص ) آغاز شد. هنگامى که بعضى از ایرانیان از <سلمان فارسى > خواستند تا سورهء <فاتحة الکتاب > را به زبان فارسى ترجمه کند و پیامبربا این امر موافقت فرمود.

همچنین نامه هاى پیامبر به پادشاهان کشورهاى دیگر از جمله <نجاشى > پادشاه حبشه , و <مقوقس > حاکم مصر و <هرقل > امپراطور روم و <کسرى > شاه ایران که شامل آیاتى از قرآن مجید نیز بوده است , توسط سفیران پیامبر به زبان هاى آن بلاد ترجمه مى شده است .

شاید قدیمى ترین اثر فارسى ترجمهء قرآن , ترجمهء تفسیرى است منسوب به طبرى که به فرمان <منصور بن نوح سامانى > پس از استفتا از علما دربارهء مشروعیت ترجمهء قرآن نگاشته شده است .

و نیز احتمالاً نخستین ترجمهء قرآن به زبان لاتین , به استناد اظهارات شیخ ابو عبدالله زنجانى در کتاب <تاریخ القرآن > در سال 1143م , توسط <رابرت > کتونى  دانشمند انگلیسى انجام شد. این امر به دستور و هزینهء یک کشیش عالى رتبهء فرانسوى مشهور به <پطروس جلیل > مسؤول دیر clogny و یک راهب مانى مذهب به نام Hermann عملى شد.

این مطلب مورد تأیید مؤلف <الذریعة> نیز مى باشد. وى چنین بیان مى دارد: <اولین بار قرآن در سال 1143م به لاتین ترجمه شد. این مطلب را <فرهاد میرزا> در <زنبیل > و نیز <ابوالقاسم سحاب > در <ترجمهء تاریخ القرآن >(ص 113 ذکر کرده اند. و مترجم لاتینى این قرآن , <رابت کنت > بوده که ترجمه را به منظور ایراد اعتراض برقرآن نگاشته است و بار دیگر در سال 1509م , توسط <بیب لیاندر> به لاتین ترجمه شده .>

مؤلف کتاب <المستشرقون و ترجمه القرآن > معتقد است ; ترجمهء <رابرت > سال ها جزو محفوظات دیر باقى مانده و سرانجام در سال 1543 , در شهر بئک (Bak) توسط <تئودور بیبلیاندر> به چاپ رسید و پس از چاپ مدت ها اساس دیگر ترجمه هاى قرآن به زبان اروپایى بود.

انگیزهء مترجمان اروپایى از ترجمهء قرآن

مى توان به طور قطع مدعى شد که این گونه مترجمان قصد نداشتند, سهمى در نشر معارف قرآنى در ملل اروپایى دارا باشند بلکه غالب این ترجمه ها با نظارت مستقیم و دستور پاپ ها و کشیش ها صورت مى گرفت وعمدتاً براى مقابله و مبارزه با قرآن و اندیشهء توحیدى آن بوده است به عنوان نمونه مى توان ترجمهء کشیش ایتالیایى Ladovico Narraccio را نام برد که همراه با ردیهء محتواى آن (اعتراض و انتقاد نسبت به متن قرآن ) انجام پذیرفت .

در حقیقت قرآن از راه اندلس وارد اروپا شد و هدف از این ترجمه ها, عرضه آن به پدران روحانى براى رد آن بود.

شاید سلطهء ترک هاى عثمانى بر مجارستان و ترس سیاستمداران از توسعه سلطهء ترک ها بر تمامى اروپا,پدران روحانى را واداشت تا با چاپ و نشر کتاب هایى در رد قرآن و معارضه با پیامبر اسلام , مسیحیان را براى مبارزه با دشمن نیرو بخشند.

حتى در سال 1542م دو فرد آلمانى و سوییسى که مجموعه اى از کتب و رسایل ترجمه شده از زبان هاى عربى به لاتین را مخفیانه و بدون ردیه چاپ کرده بودند و دادگاه شوراى شهر بئل (یا بازل ) محکوم شدند و نیزدر سال 1536م , ناشر دیگرى که ترجمهء قرآن مجید به زبان لاتین را در این شهر چاپ کرد در دادگاه محکوم وکتاب هاى وى ممنوع اعلام شد.

اما زمانى که دولت ترک عثمانى , زبان ترکى را به جاى زبان عربى به عنوان زبان رسمى دولتى اعلام کرد,تعارض و تضاد میان مسلمان بودن و به زبان ترکى سخن گفتن آغاز شد. على رغم , اسلام به عنوان مذهب حکومتى و رسمى اعلام شد, لیکن بسیارى از محرمات شرعى آرام آرام , رنگ حلیت به خود گرفت . و بدین ترتیب تلاشى پیگیر براى قطع درخت تنومند اسلام و قرآن از این سرزمین آغاز شد. براى اولین بار قرآن به زبان ترکى ترجمه شد نه به منظور اینکه مردم ترک زبان با مفاهیم قرآن آشنا شوند چرا که تفاسیر قرآن به زبان ترکى کم نبود, بلکه ; هدف محو عبارات و الفاظ عربى از زبان ترکى بود. کلیهء مدارس دینى تعطیل شد حتى از آموزش کتب فقه , حدیث و غیره اجتناب مى شد.

برخى از مدعیان برترى نژادى و ملحدان ترک , این تفکر را که با ترجمهء قرآن به زبان عربى مى توان از قرآن عربى بى نیاز بود, چندین سال پیش از دوران آزادى عقیده رواج دادند. اولین ندا از شخصى شنیده شد به نام <محمد عبیدالله افندى > که در شهر آستانه روزنامه اى را به زبان عربى و به منظور فریب مردم عرب زبان و گمراه ساختن آنان , تاسیس کرد. از جمله دعاوى <افندى > و آراى بى سابقه وى این بود که : 1 اسلام بالاجبار تنها باشمشیر پیش رفته است . 2 رسالت و نبوت حضرت محمد (ص ) به اتمام نرسیده و به اتمام نیز نخواهد رسیدمگر با ترجمهء قرآن به همهء زبان ها. 3 مسلمانان غیر عرب مى توانند در عین دیندارى از زبان عربى بى نیاز باشندو نیز مى توانند با داشتن ترجمهء قرآن به زبان هاى ترکى , فارسى و دیگر زبان ها از قرآن عربى بى نیاز باشند. محمد رشید رضا> طى مقالهء نسبتاً طولانى تحت عنوان <مفاسد المتفرنجین فى امر الاجتماع والدین > نخستین انگیزهء ترجمهء قرآن به زبان هاى غیر عربى را این چنین تبیین کرده است :

بیگانگان و کارگزاران ایشان در راه رسیدن به اهداف خویش تنها با یک مانع بزرگ برخورد کردند که سرعت عمل ایشان را زایل مى ساخت و آن نیاز مردم ترک به زبان عربى بود. به این دلیل که عربى , زبان دین ایشان بود.و دریافتند که این دین و این زبان مانع ایجاد یک امت صرفاً ترک با قالب فرنگى و فرانسوى مى باشد. لذا براى ازمیان بردن این مانع کوشش فراوان داشته و از دو روش بهره جستند.

روش اول , ترجمهء قرآن به زبان ترکى و سردادن این ندا که قرآن ترکى , ما را از قرآن عربى , بى نیاز مى سازد.

روش دوم : انتشار کتب و مقالاتى به منظور شایع ساختن این تفکر که حفظ نژاد ترکى بر حفظ رابطهء دینى رجحان دارد. از جمله این کتاب ها, کتابى است با عنوان , قوم جدید, به معنى : مردم ترک زبان غیر مسلمان .

با جمع بندى مطالب یاد شده مى توان نخستین انگیزه هاى غالب ترجمهء قرآن را به شرح زیر بیان داشت :

1- رد مفاهیم قرآنى و نشر و رواج جوابیه ها و ردیه هاى گوناگون بر قرآن کریم و به عبارت خلاصه تر, معارضه با قرآن .

2- محو زبان عربى و الفاظ عربى و جلوگیرى از رسمیت یافتن جهانى این زبان .

3- حذف قرآن معجز به زبان عربى از میان مسلمانان به عنوان عامل قدرتمند وحدت بخش .


برگرفته از مجله بینات شماره 24

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین شفیعی زاده ( چهارشنبه 84/12/24 :: ساعت 6:7 عصر )
»» بسم الله الرحمن الرحیم

خوش آمدید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین شفیعی زاده ( سه شنبه 84/12/23 :: ساعت 2:48 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تاریخ تفسیر
قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 2449
» درباره من

بهار نور اندیشان
حسین شفیعی زاده
برای ارزشهای اصیل الهی و انسانی احترام بسیار قائلم.

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب